سقوط رضاشاهرضاشاه که پایهگذار سلسله پهلوی در ایران بود وی پس از حکومت ۱۶ ساله و فاجعهساز کشف حجاب با زور افسر انگلستان بر حاکمیت ایران مجبور به استعفا شد و تبعید و در آفریقای جنوبی مرد. فهرست مندرجات۲ - علل سقوط ۳ - تحول عظیم در زمان رضاشاه ۴ - قول طلوعی درباره رابطه ایران و آلمان ۵ - قول مدنی در این رابطه ۶ - غنیمتخواهی از انگلستان ۷ - اشغال ایران ۸ - نگرانی از بیطرفی در جنگ جهانی دوم ۹ - شروع عملیات در ایران ۱۰ - دوران استبداد و ضعف ایران ۱۱ - فشار بر رضاشاه ۱۱.۱ - استعفانامه ۱۲ - به سلطنت رسیدن محمدرضا ۱۳ - شروع آوارگی رضاشاه مخلوع ۱۴ - مرگ رضاشاه ۱۵ - قول آبراهمیان در مورد مرگ رضاشاه ۱۶ - پانویس ۱۷ - منبع ۱ - معرفی اجمالی«رضاشاه» پایهگذار سلسله «پهلوی» در ایران، سال ۱۳۰۴ش. رسماً پادشاه ایران شد و سقوط سلسله قاجاریه را اعلام کرد. [۱]
آبراهامیان، یراوند، ایران بین دو انقلاب، تهران، نی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۹.
[۲]
آبراهامیان، یراوند، ایران بین دو انقلاب، تهران، نی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۷ش، ص۱۵۰.
وی تا ۱۳۲۰ بر ایران حکومت کرد و سرانجام با استعفای خویش، سلطنت را به پسرش «محمدرضا» واگذار کرد.۲ - علل سقوطپس از جنگ جهانی اول برای مدت کوتاهی، صفوف نیروهای موافق و مخالف با یکدیگر مشخص نبود؛ اما طولی نکشید که سه جناح در مقابل هم قرار گرفتند؛ یعنی شوروی، دولتهای محور (آلمان، ایتالیا و ژاپن) و دولتهای متفق (انگلستان، فرانسه، لهستان). تسخیر حبشه به دست ایتالیا، حمله ژاپن به چین، اشغال چکسلواکی به دست آلمان، زمینههای آغاز جنگ دوم جهانی را فراهم کرد. سرانجام با حمله آلمان و شوروی به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز شد. ۳ - تحول عظیم در زمان رضاشاهتحول بزرگی که در نیمه دوم سلطنت رضا شاه، سیاست خارجی ایران را تحتالشعاع قرارداد، روی کار آمدن «هیتلر» در آلمان و پیشرفت سریع اقتصادی و نظامی آن کشور بود. [۳]
طلوعی، محمود، پدر وپسر، تهران، علم، ۱۳۷۳ش، چاپ چهارم، ص۴۲۸.
پیش از این، انگلستان و فرانسه به سبب تمایلات ضد کمونیستیِ هیتلر در مقابل توسعهطلبیهای آلمان، سیاستی مسالمتآمیز را در پیش گرفته بودند. این سیاست تا شروع جنگ دوم جهانی ادامه یافت. از این زمان به بعد (از زمان قدرتگیری هیتلر) رضاشاه به شدت به آلمانِ هیتلری متمایل شد و روابطش را با آن گسترش داد. «دولت آلمان نیز چون به دنبال جذب متحدان بیشتری بود، توسعه روابط سیاسی و تجاری خویش را با ایران مؤثر میدانست.» این امر، اسباب نگرانی انگلیس را فراهم کرد. شوروی هم از این امر ناخشنود بود.۴ - قول طلوعی درباره رابطه ایران و آلمانمحمود طلوعی مینویسد: «روابط ایران و آلمان رو به گسترش نهاد و آلمان در آخرین سالهای سلطنت رضاشاه به صورت بزرگترین شریک تجاری ایران در آمد. رضاشاه، بخش اعظم ارز حاصله از سهم مشارکت ایران در شرکت نفت را صرف خرید کالا از آلمان میکرد و این برای انگلیسیها ناگوار بود.» [۴]
طلوعی، محمود، پدر وپسر، تهران، علم، ۱۳۷۳ش، چاپ چهارم، ص۴۲۹.
۵ - قول مدنی در این رابطهسیدجلالالدین مدنی نیز مینویسد: «در این زمان (بعد از سال ۱۳۱۶) کارشناسان آلمانی در سراسر ایران خدمت میکردند. بسیاری از مؤسسات، از راهآهن تا مخابرات و حملونقل و اسلحهسازی در دست آنان بود. هیتلر نیاز به ایران داشت و میخواست متحدی در این سمت داشته باشد.» [۵]
مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، ج۱، ص۲۶۱.
[۶]
مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، ج۱، ص۲۶۲.
۶ - غنیمتخواهی از انگلستانبعد از آغاز جنگ جهانی دوم و مصائبی که انگلستان در آغاز جنگ متحمل شد، رضاشاه انگلیسیها را برای پرداخت بدهیهای معوقه به ایران و افزایش سهم ایران از شرکت نفت، تحت فشار قرار داد. انگلیسیها در آن شرایط دشوار تسلیم شدند؛ ولی کینه و نفرت آنها از رضاشاه دو چندان افزایش یافت. فرصتی که انگلیسیها برای انتقامجویی از وی، مترصدش بودند، با حمله آلمان هیتلری به شوروی فراهم شد. ۷ - اشغال ایرانچرچیل، فردای حمله هیلتر به خاک شوروی، دست دوستی به سوی استالین دراز کرد و رضاخان، اولین قربانی این دوستی بین دو دشمن بود. [۷]
طلوعی، محمود، پدر وپسر، تهران، علم، ۱۳۷۳ش، چاپ چهارم، ص۴۴۹.
[۸]
طلوعی، محمود، پدر وپسر، تهران، علم، ۱۳۷۳ش، چاپ چهارم، ص۴۵۰.
با اینکه دولتهای انگلیس و فرانسه از خرد شدن شوروی با حمله آلمان خوشحال بودند؛ اما به علت پیشرفتهای آلمان و به خطر افتادن منافع غرب در خاورمیانه تصمیم گرفتند به حمایت از شوروی بشتابند و ایران، بهترین راه کمک بود. [۹]
مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، ج۱، ص۲۶۲.
۸ - نگرانی از بیطرفی در جنگ جهانی دومدر کوران جنگ جهانی دوم، پیش از آنکه انگلیس و فرانسه در یازدهم شهریور ۱۳۲۰ش. به آلمان اعلان جنگ کنند، ایران، بیطرفی خود را به آگاهی دولت انگلستان رسانده بود؛ اما بدیهی است که بیطرفی ایران به سبب اهمیت جغرافیای نظامی نمیتوانست به دیده احترام نگریسته شود؛ مضافاً اینکه بهانه بزرگی چون: تمایل ایران به آلمان نازی، توسعه روابط صنعتی و تجاری با آن کشور و وجود جاسوسان آلمانی در ایران کافی بود تا هر لحظه، هراس هجوم متفقین، فضای ایران را آشفتهتر سازد. سرانجام با پیشروی فزاینده ماشین پرقدرت جنگی آلمان و اشغال هولانگیز و ناباورانه اروپا، راهی جز ایران برای رساندن مهمات و ساز و برگ جنگی به روسیه باقی نماند. چرچیل مینویسد: «ایجاد یک راه ارتباطی از طریق ایران برای تماس با روسیه، فوقالعاده اهمیت داشت... ما برای اینکه با روسها تماس پیدا کنیم پیشنهاد کردیم عملیات مشترکی را در ایران شروع کنیم.» [۱۰]
زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، معارف، ۱۳۷۹ش، چاپ اول، ص۱۲۲.
[۱۱]
زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، معارف، ۱۳۷۹ش، چاپ اول، ص ۱۲۳.
۹ - شروع عملیات در ایرانسرانجام در نیمهشب دوشنبه، سوم شهریور ۱۳۲۰ قوای شوروی با پشتیبانی تانک و هواپیما از شمال و قوای انگلیس از مرزهای غربی، وارد ایران شدند. [۱۲]
رستمی، پیشین، ص۵۵.
جبهه دوم ارتش انگلیس از مرز خسروی عبور کردند و تاسیسات نفت شاه را تصرف و به سوی کرمانشاه پیشروی کردند. نیروهای ایرانی در برابر آنان، مقاومت زیادی کردند؛ اما در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ فرمان ترک مقاومت به تمام واحدهای نظامی ابلاغ شد و نیروهای انگلیس و شوروی به هم پیوستند و ارتش، تار و مار شد. [۱۳]
مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، ج۱، ص۲۶۳.
۱۰ - دوران استبداد و ضعف ایرانملت ایران که دوران استبداد را میگذارند، طبعاً ارتش را یاری نمیکرد. ارتش ایران هم درحدی نبود که بتواند نیروهای انگلیس و شوروی را عقب بزند؛ ولی اگر مردم به مقاومت بر میخاستند، اشغال کشور به سادگی عملی نبود. با شکست ارتش ایران در برابر متفقین، علی منصور، نخستوزیر، سقوط کرد و ذکاءالملک فروغی زمامدار شد. [۱۴]
مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، ج۱، ص۲۶۳.
[۱۵]
آبراهامیان، یراوند، ایران بین دو انقلاب، تهران، نی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۲.
۱۱ - فشار بر رضاشاهیکی از پیامدهای اشغال ایران به دست متفقین، سقوط رژیم استبدادی رضاخان و به قدرت رسیدن فرزندش محمدرضا بود. روز پنجم شهریور ۱۳۲۰ نیروهای انگلیس و شوروی به سوی تهران حرکت کردند. در همین زمان رضاشاه استعفا داد. [۱۶]
مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، ج۱، ص۲۶۳.
محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» میکوشد تا وحشت رضاشاه را از روسها کتمان کند. وی مینویسد: «متفقین به دولت ایران اطلاع دادند که قوای مسلح آنها در ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ تهران را اشغال خواهند کرد. به محض دریافت این خبر، پدرم گفت: "آیا تو فکر میکنی که من حاضرم از یک سرگرد انگلیسی دستور بگیرم؟" سپس در روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پدرم استعفا داد.» [۱۷]
فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش، چاپ هشتم، ج۱، ص۱۰۸.
اما اشرف پهلوی مینویسد: «پدرم به خاطر سن زیاد و ترس از روسها که با طرفدارانش به خشونت، رفتار کرده بودند و اینکه وقتی دید ارتشی که آن همه برای ایجادش خون دل خورده و تمام اتکایش به آن بود به این زودی و سادگی مضمحل شده و روسها به طرف تهران حرکت کردهاند، روحیه خود را به شدت باخت.» [۱۸]
فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش، چاپ هشتم، ج۱، ص۱۰۸.
۱۱.۱ - استعفانامهرضاشاه، نامه استعفایی را ـ که فروغی تهیه کرده بود ـ امضا کرد و صبح روز ۲۵ شهریور به سوی اصفهان رفت. متن استعفا به شرح ذیل است: «نظر به اینکه من همه قوای خود را در این چند ساله، مصروفِ امور کشور کرده و ناتوان شدهام، حس میکنم که وقت آن رسیده که یک قوه و بنیه جوانتری به کارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد، بپردازد...؛ بنابراین امر سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم و از کار کنارهگیری نمودم و از امروز که ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ است، عموم ملت از کشوری و لشکری، ولیعهد و جانشین قانونی را باید به سلطنت بشناسد...» [۱۹]
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، علمی، ۱۳۶۳ش، ج۷ ص۲۲۰.
[۲۰]
مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، ج۱، ص۲۶۳.
[۲۱]
مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، ج۱، ص۲۶۴.
۱۲ - به سلطنت رسیدن محمدرضااستعفانامه رضاخان که منتظر تعیین تکلیف ولیعهد بود (پس از سوگند محمدرضا در مجلس) تقریر شد و مقدمات رفتن پدر و انتصاب پسر به سلطنت تدارک دیده شد. روز ۲۵ شهریور، استعفای رضاشاه و انتصاب محمدرضا به سلطنت به مجلس اعلام شد و روز ۲۶ شهریور، محمدرضا در مجلس سوگند خورد و رسماً شاه شد. [۲۲]
فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش، چاپ هشتم، ج۱، ص۱۰۴.
۱۳ - شروع آوارگی رضاشاه مخلوعبرنامه سفر رضاشاه که انگلیسیها برای او تنظیم کرده بودند، این بود که از طریق کرمان به بندرعباس برود و از آنجا با یک کشتی، عازم هندوستان شود. به رضاشاه گفته بودند که پس از مدتی اقامت در هندوستان، به هر جا که خودش مایل باشد، میتواند سفر کند. [۲۳]
طلوعی، محمود، پدر وپسر، تهران، علم، ۱۳۷۳ش، چاپ چهارم، ص۴۵۷- ۴۵۶.
سرانجام رضاخان به سرعت، سوار اتومبیلش شد تا به سوی اصفهان و سپس کرمان حرکت کند. خانوادهاش قبلاً به اصفهان رفته بودند. رضاخان هم عجله داشت که سریع، تهران را ترک کند تا به دست قشون روس نیفتد؛ زیرا هر لحظه ممکن بود آنان از کرج به تهران برسند. [۲۴]
فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش، چاپ هشتم، ج۱، ص۱۰۸.
۱۴ - مرگ رضاشاهرضاخان از اصفهان به کرمان و سپس به بندرعباس رفت. او از بندرعباس با یک کشتی تجاری، عازم بمبئی شد. برخلاف انتظار مسافران، کشتی به بمبئی نرفت و مسیر جزیره موریس را در پیش گرفت. [۲۵]
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، علمی، ۱۳۶۳ش، ج۷ ص۶۱.
سرانجام رضاشاه به «ژوهانسبورگ» در آفریقای جنوبی فرستاده شد. چند سال بعد در چهارم مرداد ۱۳۲۳ در آنجا بر اثر سکته مرد.۱۵ - قول آبراهمیان در مورد مرگ رضاشاهآبراهامیان مینویسد: «سرنگونی و سرانجام مرگ رضاشاه در تبعید که در آخرین سالهای پادشاهی به مستبدی حریص و بیرحم و مرموز تبدیل شده بود، کسی را متاسف و متاثر نکرد.» [۲۶]
آبراهامیان، یراوند، ایران بین دو انقلاب، تهران، نی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۳.
جنازه او را به مصر بردند و حدود شش ماه به صورت امانت گذاشتند. سرانجام در سال ۱۳۲۸ جسد او را به ایران آوردند و دفن کردند. [۲۷]
فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش، چاپ هشتم، ج۱، ص۱۱۴
۱۶ - پانویس
۱۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سقوط رضاشاه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۷/۲۴. |